لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

چقد دلم تنگ شده بود برا وبلاگم...پر از خاطرس برام این وبلاگ...یه سالی میشه نیومدم سر بزنم...گریهمیگن سرت که شلوغ بشه همه چیز یادت میره...حکایت من و دانشگاه و این سالی بود که پر از فراز و نشیب گذشت...ایشالا دوباره ادامه میدم وبلاگو...داره چهارساله میشه وبلاگ...همچنان همراهم باشین...مرسی از بودنتون...بوسه


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 10 بهمن 1394برچسب:, | 1:11 | نویسنده : سارا |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:, | 1:54 | نویسنده : سارا |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 28 دی 1393برچسب:, | 4:19 | نویسنده : سارا |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 28 دی 1393برچسب:, | 4:8 | نویسنده : سارا |

بدتر از رفتن...
گندی است که انسان ها...
به باور یکدیگر می زنند...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:, | 23:24 | نویسنده : سارا |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 آذر 1393برچسب:, | 23:20 | نویسنده : سارا |

 

هوا بارونیه...

عاشق هوای بارونیم...

محرم رو به همه دوستان تسلیت میگم...

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, | 19:56 | نویسنده : سارا |


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 10 مهر 1393برچسب:, | 19:46 | نویسنده : سارا |


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 22 شهريور 1393برچسب:, | 15:58 | نویسنده : سارا |

دنــیـــای خــیــالـــم...


پُـــــر از بــودن هـــایـــی ست...


که نـبــودنـت را به رُخ مـــــــــــی کِشند...

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:, | 19:56 | نویسنده : سارا |

سلام به همه ی دوستای گلم....

بالاخره اومدم!!!

اومیدوارم تأخیرم رو به بزرگی خودتون ببخشید...

خب دیگه چه خبر؟؟!!

امیدوارم تو این مدت از لحظه لحظه زندگیتون نهایت استفاده رو برده باشید...

 

 

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:, | 19:4 | نویسنده : سارا |

عیدتون مبارک....خنده

با امید موفقیت هر چه بیشتر همه در سال جدید....بی تقصیر

سارا


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 1 فروردين 1393برچسب:, | 12:36 | نویسنده : سارا |

سللاااممم به همگی،حالتون چطوره؟امیدوارم خوب باشید...

میخواستم به اطلاعتون برسونم که این وبلاگ تا سال آینده به روز نمیشه...البته اگه وقت کردم نظراتتون رو میخونم...راستش حجم درسا اجازه به روز رسانی رو نمیده...سال آینده جبران میکنم...هرهفته به روزس میکنم...اوکی؟؟؟ممنون از حضورتون در این مدت...

فعلا ببببایییییی تا بعد...دوستون دارم هوارتااااا....بوسه


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 12 شهريور 1392برچسب:, | 23:3 | نویسنده : سارا |

روزی به یه کوچه رسیدم که یه پیرمرد ازاون خارج شد....

پیرمرد بهم گفت:نرو...کوچه بن بسته...

ولی من گوش نکردم و رفتم و با چشمای خودم دیدم که کوچه بن بسته....

برگشتم...ولی وقتی به ابتدای کوچه رسیدم...پیرشده بودم...

 

میدونم قبلا اینو شنیده بودین...ولی بدنبودکه یادآوری کنم که همیشه به خودتون اعتمادنداشته باشین...گاهی باید به دیگران نیز اعتماد کرد...هرچندافراد مورداعتمادتون خیلی کم باشن...

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, | 23:9 | نویسنده : سارا |

رمضان رو به همتون تبریک میگم

بابهترین آرزوها در مهمانی خدا

دوستدارهمیشگی شما سارا


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, | 22:59 | نویسنده : سارا |

به زخمهایم می نگری ؟...

درد ندارند دیـــــــــــــــگر

روزی که رفتـــــــــــــــی ،

مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد ....

مرده ها درد نـــــــــــــــمی کشند...

حرف آخرم این اســـــــــــــــت

برنگرد دیـــــــــــــــگر ....

زنده ام نـــــــــــخواهم شد ...

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, | 23:17 | نویسنده : سارا |

 

 



 

 
 
اینجا سرزمین واژه های وارونه است:
 
 
 

 
 
جایی که گنج,  جنگ می شود
 
 

 
 
درمان,  نامرد می شود
 
 

 
 
قهقه ,  هق هق   می شود
 
 
 

 
 
اما دزد همان  دزد  است 
 
 
 

 
 
...درد همان درد
 
 
 

 
 
 
و گرگ همان گرگ...
 
 
ولی میشه از اونورم خوند تا به این دنیا امیدوار شیم،
 
 

خلاصه باید مثبت نگر باشیم.
 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, | 23:13 | نویسنده : سارا |

خدایا مرا ببخش اگر صدایت نمیزنم

فراموشت نکرده ام

خدایا مرا ببخش اگر چیزی از تو نمیخواهم

همه چیز را از تو گرفته ام

اگر طنابم را گسسته ام پوسیده بود

محکم ترش را می خواهم



اگر خود پرستم در وجودم تو را یافته ام

اگر چشمانم را بسته ام میخواهم امشب خواب تو را ببینم

خدابا !!!!

مرا ببخش .....


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:, | 22:41 | نویسنده : سارا |

آقایی نشسته بود، داشت تلویزیون می دید که یهو مرگ اومد پیشش...

مرگ گفت: الان نوبت توست که ببرمت...

مرد یه کم آشفته شد و گفت: داداش! اگه راه داره بی خیال ما شو، بذار واسه بعد!

مرگ گفت: نه، اصلا راه نداره!همه چیز طبق برنامه است. طبق لیستِ من، الان نوبت توست.

مرد گفت: حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره، بعد جونمو بگیر!مرگ قبول کرد و مرد رفت تا شربت بیاره... توی شربت 2 تا قرص خواب آور انداخت...

مرگ وقتی شربت رو خورد، به خواب عمیقی فرو رفت...

مرد وقتی مرگ خواب بود، لیست رو برداشت، اسمش رو پاک کرد و نوشت آخر لیست! و منتظر شد تا مرگ بیدار شه...

مرگ وقتی بیدار شد گفت: دمت گرم داداش! حسابی حال دادی، خستگیم در رفت...

به خاطر این محبتت من هم بی خیال تو می شم و می رم از آخر شروع به جون گرفتن می کنم!

 

نتیجه اخلاقی:سر هر کسی رو میشه کلاه گذاشت،الا مرگ رو!!

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:, | 15:57 | نویسنده : سارا |

 خــــــدایا


نگاهت را می خواهم تا روشنی چشمهای خسته ام باشد

 

یادت را می خواهم تا خاطر لحظه های فراموشم باشد

دستها یت را می خواهم تا نوازشگر اشکهایم باشد

والطافت را می خواهم تا مرحم کهنه زخمهای زندگی ام باشد

 

عاشقانه های دل شیدا


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:, | 15:53 | نویسنده : سارا |

هـمه در دنیـا کـسی را دارنــد،بــرای خودشــان. . .

خـسـرو” و “شیـــرین” . . .

لیـلی” و “مجنــون”. . .

رامیـن” و “ویـس” . . .

پیــرمـرد” و “پیرزن”. . .

تــو” و “اون” . . .

مـن” و “تـنهـایی". . .

کارت پستال درخواستی طراحان


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:, | 15:48 | نویسنده : سارا |

تنها چیزی که خرج ندارد

جاری شدن در ذهن دیگران است...

پس آنگونه جاری شویدکه خنده بر لبانشان نقش ببندد...

نه نفرت در دلشان...


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 تير 1392برچسب:, | 15:20 | نویسنده : سارا |

عشق زیـــــبـاتـــریــن لـــذّتـــیست کــه بـه وقــت ِ ارتـــکاب ِ آن ....
خـــــدا ، بـــــرای ِ بـــــشر ...
ایــــستــاده “دســـت” مــــــیـزنــــد ...

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 تير 1392برچسب:, | 19:19 | نویسنده : سارا |

باچتر آبیت به خیابان که آمدی


حتماً بگو به ابر به باران که آمدی



نم نم بیا به سمت قراری که درمن است




از امتداد خیس درختان که آمدی!



امروز روز خوب من و روز خوب توست




با خنده روئیت بنمایان که آمدی



فواره های یخ زده یکباره واشدند




تا خورد بر مشام زمستان که آمدی



شب مانده بود و هیبتی از ناگهان تو




مانند ماه تا لب ایوان که امدی



زیبایی رها شده در شعر های من!




شعرم رسیده بود به پایان که آمدی



..پیش از شما خلاصه بگویم ـ ادامه ام



...پیش از شما خلاصه بگویم ـ ادامه ام




نه احتمال داشت نه امکان که آمدی




...گنجشگها ورود تو را جار می زنند




آه ای بهار گمشده ...ای آنکه آمدی! 

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, | 18:51 | نویسنده : سارا |

 

خداحافظ گل لادن...تموم عاشقا باختن

 ببین هم گریه هام از عشق...چه زندونی برام ساختن

 خداحافظ گل پونه ...گل تنهای بی خونه

لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه

یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند

یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند

 تو این شب های تو در تو ... خداحافظ گل شب بو

هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو

 خداحافظ گل مریم ...گل مظلوم پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم

نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم

نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی

تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی

 تو این رویای سر دم گم ....خداحافظ گل گندم

 تو هم بازیچه ای بودی ... تو دست سرد این مردم

 خداحافظ گل پونه... که بارونی نمی تونی

 طلسم بغضو برداره ...از این پاییز دیوونه 

خداحافظ... 

 


 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 خرداد 1392برچسب:, | 14:14 | نویسنده : سارا |

دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
 تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…

ولی افسوس
 مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من....

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:, | 18:40 | نویسنده : سارا |

امروز آرزویم را در گوش قاصدک خواندم...
 به باد سپردم...

 قبل از اینکه چون قبلی ها...

خودش بر باد روند
...
 

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, | 20:52 | نویسنده : سارا |

  عید 92 همتون مبباااارررککککک

 

 

 

 

 


میخوام هفت سین عید رو با یاد تو بچینم

سبزه را با یاد روی سبزه ات

سمنو به یاد شیرینی لبخندت

سایه دانه به رنگ چشم هایت

سرکه با یاد ترشی مهربانیت

سیب با یاد تردیه گونه هایت

سکه با یاد درخشش قلبت

سیر با یاد تندی کلامت

 با همه خوبی ها و بدی ها یت دوستت دارم .....


بهار بهترین بهانه برای زیستن

 آغاز بهترین بهانه و آغاز ....

میدونم اگه بگم سال نو مبارک حالت از شنیدن این جمله کلیشه ای بهم میخوره

 پس سال نو مبارک!!!!!!!

 دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزو مندم ....

 هر روزتان نوروز....

 باز کن پنجره را ، که بهاران آمد / که شکفته گل سرخ ، به گلستان آمد....

بهار با گلهایش ، و سال نو با امید هایش

 این عید با امیدهایش بر تو ای عزیز ترینم مبارک....

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, | 21:3 | نویسنده : سارا |

پیش پیش عیدتون مبارک....

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 11 اسفند 1391برچسب:, | 17:55 | نویسنده : سارا |

از زندگی از این همه تكرار خسته ام

از های و هوی كوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه

امشب دگر ز هر كه و هر كار خسته ام


دل خسته سوی خانه تن خسته می كشم

آوخ ... كزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز

وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او كه گفت یار تو هستم ولی نبود

از خود كه بی شكیبم و بی یار خسته ام


تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید


از حال من مپرس كه بسیار خسته ام

 

 

 

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, | 21:21 | نویسنده : سارا |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.